اولین های عکاسی ایران

 اولین عکاسخانه ایران ،  اولین عکاس خانه ایران ، اولین عکاس‌خانه عمومی

اولین عکاس‌خانه عمومی کوچک و بزرگ برگه کاغذ را دست به دست به هم می‌دادند و به چهره کدر و بهت‌زده روی کاغذ خیره می‌شدند. باورشان نمی‌شد و اصلاً باورش سخت بود که می‌شود روبه‌روی آن جعبه نصب شده روی ۳ پایه ایستاد و مرد پشت جعبه پارچه به سر بکشد و بعد یک «تق» و کمی دود و در انتها طرحی از چهره‌های مات شده‌شان به دست بگیرند.


 اولین عکاسخانه عمومی در ایران

در آغاز رواج فن عکاسی در ایران،نخستین عکاسخانه در تهران عکاسخانهً مبارکهً همایونی در کاخ گلستان بود که به فرمان ناصرالدین شاه و برای امور شخصی و دولتی در دربار ایجاد شده بود که همگان به آنجا راه نداشتند. اما پس از چندی نخستین عکاسخانه برای استفاده عموم به فرمان ناصرالدین شاه در تهران تأسیس شد. در روزنامه دولت علیه ایران که به سال 1285 هجری قمری منتشر شده، اعلانی در باره تأسیس این عکاسخانه عمومی به شرح زیر آمده است:

" اعلاناتچون اغلب مردم زیاده از حد مایل و راغب هستند که عکس خود را بیاندازند و در عکاسخانهً مبارکهً دولتی همه کس نمی توانست برود و عکس خود را بیاندازد،عکاسباشی "عباسعلی بیگ" آدم خود را، که مدتها در زیر دست او بوده و تربیت شده و در عکاسی کمال مهارت را پیدا کرده بود،قرار گذاشت در خیابان جباخانهً مبارکه(باب همایون کنونی) حجره ای ترتیب واسباب عکاسی آماده نماید تا هر کس را میل انداختن عکس خود باشد، درآنجا رفته عکس بیاندازد و قیمت آن هم موقوف به بزرگ و کوچکی عکس است: عکس بزرگ یکی چهار هزار "دینار" است تا دوازده عدد. پس از آن، هر کس زیادتر طالب باشد، یکی سه هزار دینار است، عکسکوچک یکی دوهزار دینار است تا دوازده عدد. بعد از آن هر کس زیادتر بخواهد، یکی سی "شاهی" است." از این تاریخ به بعد، گشایش عکاسخانه ها در تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران مانند اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و رشت رو به فزونی بوده است چنانکه اعتماد السلطنه در کتاب المآثر والآثار که تاریخ چهل سال فعالیت های سیاسی،فرهنگی و اجتماعی دوران ناصری را در بر دارد، تعداد عکاسخانه ها و اساتید عکاسی را در تهران و سایر بلاد ایران بسیار زیاد و خارج از حد شمارش، نوشته است.

نخستین عکاسان زن ایرانی

نخستین عکاسان زن ایرانی را باید در میان زنان حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار که خود شیفته ی این فن بود جستجو کرد. در برخی از آلبوم های ناصری که در آلبوم خانه کاخ گلستان موجود است، آثاری از این زنان عکاس که به طور تفننی به عکاسی می پرداخته اند دیده می شود. اما نخستین زن ایرانی که به صراحت بر عکاسی او اشاره رفته، عزت ملک خانم ملقب به "اشرف السلطنه" همسر محمد حسن خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات دوران ناصری است که عکاسی را از "شاهزاده محمدمیرزا" پسر عموی خود فرا گرفته است. اعتمادالسلطنه در کتاب ارزشمند خود، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه که شامل وقایع چهل سال زندگی پر ماجرای وی در دربار ناصرالدین شاه است، بارها به عکاسی وی اشاره کرده است. شرح روشنگری را نیز یکی از بستگان اشرف السلطنه در مقدمه چاپ های بعدی این کتاب در معرفی اشرف السلطنه و فعالیت های او از جمله عکاسی نوشته است. از دیگر عکاسان زن ایرانی می توان به زنان خانواده معیر الممالک اشاره کرد که به لحاظ آشنایی معیر و دارا بودن عکاسخانه ای مجهز در منزل شخصی امکان عکسبرداری توسط زنان وی فراهم بوده است. دو تن از زنان دوران ناصری نیز به نام های فاطمه سلطان خانم همسر میرزا حسنعلی عکاس و عُذرا خانم همسر آقا یوسف عکاس که از عکاس باشی های شاه بوده اند به عکاسی می پرداخته اند. همسر و دختر آنتوان خان سوریوگین، عکاس نامدار دوران ناصری تا رضا شاه را نیز باید در شمار نخستین زنان عکاس در ایران نیاورد.

نخستین عکاس آثار تاریخی ایران

لوئیجی پشِه سرهنگی از اهالی "ناپل"ایتالیا و معلم پیاده نظام ارتش ایران که خود عکاسی پرشور و شوق بود، در 1848 به ایران مهاجرت کرد تا فرماندهی کل قوای پیاده نظام ایران را بر عهده گیرد. وی نخستین عکس ها را به روش کلودیون تر از آثار باستانی تخت جمشید و برخی مناظر شیراز گرفته است. پشه این عکس ها را با هزینه خود و در سفری که به فوریت " به طرز چاپاری" به شیراز رفته گرفته و در آلبومی به ناصرالدین شاه قاجار اهدا کرده است. این آلبوم که قدیم ترین آلبوم موجود در آلبوم خانه کاخ گلستان است نمونه های دیگری نیز در کتابخانه های مشهور دنیا دارد. آلبوم پشه از جهات بسیاری قابل اهمیت است. این آلبوم اولین گزارش تصویری و نخستین عکس های مستند و اولین عکس ها از آثار باستانی را در خود جای داده است.

نخستین انجمن عکاسی

از جمله مهم ترین و چشمگیر ترین فعالیتها در زمینهً عکاسی در ایران، تاًسیس انجمن عکاسی آبادان در سال 1337 است. این اقدام، اولین گام برای ایجاد کانون فعالیت سازمان یافتهً عکاسی در ایران بود که سعی در پرورش ذوق علاقه مندان به عکاسی در قالب سازمانی دولتی ( شرکت ملی نفت ایران)داشت. برای آگاهی بیشتر درباره این مطلب، نک: چنعانی، حسین، انجمن عکاسی آبادان، نشریه عکاسی خلاق، بهار 1384 ش:دوم،س: اول، صص 85-61

نخستین مقاله در مورد هنر عکاسی به زبان فارسی

در سال 1319 هجری قمری یعنی حدود شصت سال بعد از پیدایش هنر عکاسی در ایران، برای اولین بار مقاله ای تحت عنوان آقا احمد ما عکاسی می کند در کتابی به نام سفینهً طالبی که به کتاب احمد معروف است، توسط " عبدالرحیم بن ابوطالب نجار تبریزی" چاپ و منتشر شد که به زبانی ساده و همه فهم، نکات علمی و فنی عکاسی را به شکلی که در آن زمان رایج بود در قالبی داستان گونه تشریح می نمود. در قسمتی از این مقاله آمده است: " احمد آنها را استمالت می کند که روی کرسی بنشاند و عکس بردارد. هیچکدام راضی نمی شدند ... بالاخره، ماهرخ راضی شده به کرسی نشست. احمد گفت حرکت نکن ... و بعد رفت سرپوش ماهوت دستگاه عکاسی را برداشت و نگاه کرد که ماهرخ چطور نشسته است. بعد یکدفعه پایش را به زمین زد و دستش را تکان داد و همان طور سر پوشیده صدا نمود: خانم آرام باش مرا معطل نکن. ماهرخ گفت: من حرکت نمی کنم. احمد گفت دروغ می گویی. تا ماهرخ این حرف قبیح را از برادرش شنید از کرس پایین آمد و تغیر نمود که احمد چرا نسبت دروغگویی به من داد ... احمد گفت: چون ماهرخ را از همه زیاده دوست دارم، می خواستم عکس او را بردارم و نشاندم به کرسی رفتم نگاه بکنم دیدم معلق نشست ... و عمل مرا ضایع کرد...". در اینجا نویسنده این مقاله در تشریح دوربین عکاسی، آن را چنین توصیف نمود: " دستگاه عکاسی که کامیراوبسکور باشد قوطی مربعی است نصفش ثابت و نصف دیگرش را به واسطهً پرده های فنری می شود قصیر و طویل نمود. در سر سه پایه منصوب است. داخل آن را رنگ سیاه زده اند و از تابش روشنایی محفوظ میدارند. شیشهً مدوری در منظرهً آن نسب شده است، سرپوشی و پیچی دارد که به واسطه آن شیشه را قبض و بسط می دهند آن را شیشه جامعه گویند. ذرات شعاع جمع شده منکسراً به شیشهً جاذبه که در مقطع اندرونی قوطی مربع است، می رسد و در آنجا صورت می بندد ... ". این مقاله به تحقیق اولین مقاله ای است که به زبان فارسی نوشته شده و دارای جنبهً آموزشی می باشد و چهارده سال پس از انتشار آن، یعنی در سال 1313 هجری قمری اولین کتاب علمی و آموزشی توسط مسیو پاپاریان انتشار یافت که طی آن تشریح فنی کاملی از وسائل و تکنیکهای عکاسی و ظهور فیلم و چاپ عکس به دست آمده و از نظر تاریخی برای کسانی که بخواهند دربارهً تاریخ عکاسی ایران مطالعه و تحقیق نمایند جالب و با ارزش است

نخستین‌ها در ایران

برگرفته از تالارهای گفتگوی آزاد گفتمان نخستین عکاس ایرانی نخستین مرد عکاس [[ایرانی را ناصرالدین شاه دانسته اند کهبه قصد عکس گرفتن از زنان حرمسرا, ماردش ,مهد علیا،عکاسی را از شخصی فرانسوی به نام "موسیو کارلیان " که به همراه امین الملک برای گرفتن عکس شاه به ایرانآمده بود، آموخت. اعتماد السلطنه در جایی در کتابخاطراتش می نویسد:"شاه چند روزی است که عکاسی می فرمایند".کتابهای معتبر تارخی، پدر عکاسی ایران را عبدالله قاجار می دانند. این مرد اولین عکاس مخصوص ناصرالدین شاه بود و عکسهای بسیاری به امضای او موجوداست.

نخستین عکاسی در شب (در ایران) نخستین عکاسی که توانست در شب عکس برداشته و بر آن تبلیغ بکند عکاسی جعفر خادم نزدیک چهار راه حسن آباد بود، ( تا آن زمان بجز در روز و توسط نور آفتاب گرفتن عکس مقدور نبود ). وی از ابتکار یا اطلاعی که به دست آورده بود، به این صورت عمل می کرد : پودر منیزیم را در ظرف درازی ریخته دو طرف پودر را به سر سیم لخت برق وصل نموده، با آماده شدن عکس خواهان کلید برق را زده منیزیم مشتعل و تولید نور درخشان آنی می نمود و در این هنگام هم بود که فلاش او به کار می افتاد و به همین خاطر در ابتدا به جهت کمی رقیب, عکس شب بسیار گران و تقریباً سه برابر قیمت عکسهای روز بود.

نخستین کسی که عکس را به روش چاپ نقه ای چاپ کرد نخستین دست اندرکاران عکاسی در ایران، اروپاییانی از فرانسه، اتریش و ایتالیا بودند که در دارالفنون تدریس می کردند. عکاسی نیز پس از 1860 در برنامه های درسی دارالفنون گنجانده شد. احتمالا نخستین خارخی که در ایران عکس را با روش چاپ نقره ای چاپ کرد ژول ریشار فرانسوی بود که در حدود سالهای 1844-1846 به ایران آمد و در دارالفنون به تدریس زبان فرانسه پرداخت و پس از آنکه اسلام آورد، نام "میرزا رضا خان" را برای خود انتخاب کرد و دیگری " کرزیز" اتریشی معلم توپخانه دارالفنون بود. در کتاب مآثروالآثار تالیف محمد حسن خان اعتماد السلطنه که به سال 1307 قمری تالیف یافته است مطلبی با عنوان ترویج علم و عمل عکس به این شرح آمده است:" عکس که از شعب علم طبیعی است، در این عهد ( قاجاریه ) رواج گرفته و انتشار یافت. اگر چه نمونهً آن در اواخر سلطنت مرحوم محمد شاه به دست ریشارخان سرتیپ، معلم زبان فرانسه و انگلیسی و غیره ارائه شد، اما اصل شیاع و تکمیل صفت و انتشار عمل عکس را که مسیو ریشارخان آورده و بر روی صفحه نقره ای می انداختند، اسمش را داگروتیپ می گفتند به اسم شخصی که مخترع آن بود و اینک شمارهً استادان عکاسی و مواقع عکاسخانه ها در دارالخلافه طهران (تهران) و سایر بلاد معظمهً ایران اشکالی به کمال دارد بدین ترتیب می توان گفت که عکاسی در اواخر حکومت محمد شاه قاجار یعنی در سالهای قبل از 1264 قمری که ناصرالدین شاه قاجار به سلطنت رسید - بیش از 140 سال قبل - وارد ایران شده است. درست بعد از ده سالی که از اختراع دوربین عکاسی گذشته بود، این پدیدهً نوظهور به کشور ایران راه پیدا کرد. اما عکاسی به وسیلهً خارجیانی که در چهار چوب روابط سیاسی - نظامی به ایران می آمدند صورت می گرفت."

اولین عکاس خانه عمومی در ایران در اوان رواج صنعت عکاسی در ایران، تنها عکاسخانه تهران عکاسخانهً مبارکهً دولتی بود و همگان به آنجا راه نداشتند.در سال 1285 هجری قمری آمده است: " اعلانات: چون اغلب مردم زیاده از حد مایل و راغب هستند که عکس خود را بیاندازند و در عکاسخانهً مبارکهً دولتی همه کس نمی توانست برود و عکس خود را بیاندازد، عکاسباشی "عباسعلی بیگ" آدم خود را، که مدتها در زیر دست او بوده و تربیت شده و در عکاسی کمال مهارت را پیدا کرده بود، قرار گذاشت در خیابان جباخانهً مبارکه حجره ای ترتیب و اسباب عکاسی آماده نماید تا هر کس را میل انداختن عکس خود باشد، در آنجا رفته عکس بیاندازد و قیمت آن هم موقوف به بزرگ و کوچکی عکس است: عکس بزرگ یکی چهار هزار دینار است تا دوازده عدد. پس از آن هر کس زیادتر طالب باشد، یکی سه هزار دینار است، عکس کوچک یکی دوهزار دینار است تا دوازده عدد. بعد از آن هر کس زیادتر بخواهد، یکی سی شاهی است." دربارهً نخستین عکاسخانه تهران روایت دیگری نیز در کتاب دارالخلافه تهران و تهران قدیم ذکر شده است بدین شرح که: نخستین عکاسخانهً تهران در خیابان علاءالدوله گشایش یافت و متعلق به روسی خان بود و بعد از وی فردی به نام " ماشاءالله " اقدام به برپایی عکاسخانه ای در بازار بین الحرمین نمود که به عکاسخانهً بین الحرمین ماشاءالله شهرت داشت. روسی خان که نخستین عکاسخانه عمومی را در تهران دایر نمود اسم اصلی اش مهدی و مدتها شاگرد " میرزا عبدالله قاجار" بود و بعد از فوت مظفرالدین شاه و در آغاز سلطنت محمد علی شاه مدتی نیز ریاست بخش عکاسی مدرسهً دارالفنون را بر عهده داشت.

نخستین زن عکاس ایرانی نخستین زن ایرانی که نامش به عنوان اولین زن عکاس ایرانی به ثبت رسیده، " اشرف السلطنه" همسر محمد حسن خان اعتماد السلطنه است که عکاسی را از "شاهزاده محمد میرزا " آموخته و راًسا به فعالیت در آن پرداخته است.

نختین عکاس آثار تاریخی ایران لوئیچی پشِه سرهنگی از اهالی ناپل، ایتالیا که خود عکاسی پرشور و شوق بود در 1848 به ایران مهاجرت کرد تا فرماندهی کل قوای پیاده نظام ایران را بر عهده گیرد وی در مارس 1861 در نامه ای به " کنت کاوور " ضمن درخواست بازگشت به ایتالیا خاطر نشان کرد که " آلبومی از جالبترین آثار آثار تاریخی ایران که تا کنون کسی از آنها عکس نگرفته و نگارنده اولین کسی بوده که فکر آن به خاطرش خطور کرده " تهیه نموده است. در ژانویه همان سال، " پشِه " نسخهً دیگری از آلبوم را برای " ویلیام اول " پادشاه پروس فرستاد. تا کنون تصور می شد " پشِه" که شامل نخستین عکسهای مستند مربوط به ایران است مفقود شده است. اما اخیراً آلبومی شامل پنجاه قطعه عکس، که عناوینی به زبان ایتالیایی با خطی بسیار خوش در حاشیهً آن نوشته شده، در یک مجموعهً شخصی در رم یافت شد و اعتقاد بر این است که این همان آلبومی است که " پشِه " برای" کنت کاوور " فرستاده بود. آلبوم دیگری نیز در 1977 به موزهً هنر کالن شهر نیویورک اهدا شده که شامل 75 قطعه عکس است که با روشهای چاپ سپیاتون سالت و آلبومین تهیه شده است ( امضای پشِه روی بیش از یک سوم نگاتیوها دیده می شود ). این آلبوم احتمالاً همان آلبومی است که او برای " ویلیام اول " پادشاه پروس فرستاده بود.

نخستین انجمن عکاسی از جمله مهم ترین و چشمگیر ترین فعالیتها در زمینهً عکاسی در ایران، تاًسیس انجمن عکاسی آبادان در سال 1337 است. این اقدام، اولین گام برای ایجاد کانون فعالیت سازمان یافتهً عکاسی در ایران بود که سعی در پرورش ذوق علاقه مندان به عکاسی داشت.

نخستین مقاله در مورد هنر عکاسی به زبان فارسی در سال 1319 هجری قمری یعنی حدود شصت سال بعد از پیدایش هنر عکاسی در ایران، برای اولین بار مقاله ای تحت عنوان آقا احمد ما عکاسی می کند در کتابی به نام سفینهً طالبی که به کتاب احمد معروف است، توسط " عبدالرحیم بن ابوطالب نجار تبریزی" چاپ و منتشر شد که به زبانی ساده و همه فهم، نکات علمی و فنی عکاسی را به شکلی که در آن زمان رایج بود در قالبی داستان گونه تشریح می نمود. در قسمتی از این مقاله آمده است: " احمد آنها را استمالت می کند که روی کرسی بنشاند و عکس بردارد. هیچکدام راضی نمی شدند ... بالاخره، ماهرخ راضی شده به کرسی نشست. احمد گفت حرکت نکن ... و بعد رفت سرپوش ماهوت دستگاه عکاسی را برداشت و نگاه کرد که ماهرخ چطور نشسته است. بعد یکدفعه پایش را به زمین زد و دستش را تکان داد و همان طور سر پوشیده صدا نمود: خانم آرام باش مرا معطل نکن. ماهرخ گفت: من حرکت نمی کنم. احمد گفت دروغ می گویی. تا ماهرخ این حرف قبیح را از برادرش شنید از کرس پایین آمد و تغیر نمود که احمد چرا نسبت دروغگویی به من داد ... احمد گفت: چون ماهرخ را از همه زیاده دوست دارم، می خواستم عکس او را بردارم و نشاندم به کرسی رفتم نگاه بکنم دیدم معلق نشست ... و عمل مرا ضایع کرد...". در اینجا نویسنده این مقاله در تشریح دوربین عکاسی، آن را چنین توصیف نمود: " دستگاه عکاسی که کامیراوبسکور باشد قوطی مربعی است نصفش ثابت و نصف دیگرش را به واسطهً پرده های فنری می شود قصیر و طویل نمود. در سر سه پایه منصوب است. داخل آن را رنگ سیاه زده اند و از تابش روشنایی محفوظ میدارند. شیشهً مدوری در منظرهً آن نسب شده است، سرپوشی و پیچی دارد که به واسطه آن شیشه را قبض و بسط می دهند آن را شیشه جامعه گویند. ذرات شعاع جمع شده منکسراً به شیشهً جاذبه که در مقطع اندرونی قوطی مربع است، می رسد و در آنجا صورت می بندد ... ". این مقاله به تحقیق اولین مقاله ای است که به زبان فارسی نوشته شده و دارای جنبهً آموزشی می باشد و چهارده سال پس از انتشار آن، یعنی در سال 1313 هجری قمری اولین کتاب علمی و آموزشی توسط مسیو پاپاریان انتشار یافت که طی آن تشریح فنی کاملی از وسائل و تکنیکهای عکاسی و ظهور فیلم و چاپ عکس به دست آمده و از نظر تارخی برای کسانی که بخواهند دربارهً تاریخ عکاسی ایران مطالعه و تحقیق نمایند جالب و با ارزش است.

تهرانی‌ها مغرور از کاغذی که طرح صورت‌شان رویش بود، قاب‌های چوبی می‌خریدند و عکس‌ها را داخلش می‌گذاشتند و دیوارهای خانه‌هاشان را پر می‌کردند از صورت‌های متعجب، که باید چند دقیقه بی‌حرکت جلوی همان جعبه روی ۳ پایه می‌ایستادند تا مرد پشت جعبه فرمان آزادی می‌داد و بعد نفس‌های حبس شده‌شان را رها می‌کردند.

ابتدای ورود صنعت عکاسی به ایران، عکاسخانه مبارکه دولتی بود و تنها رجال حق پا گذاشتن به آن داشتند و مردم عادی اگر می‌خواستند صورت‌شان را تماشا کنند یا باید خیره می‌شدند به آینه و یا چند ساعتی می‌ایستادند جلوی نقاش. که دومی از آن کارها بود که خرج زیاد روی دست طالبش می‌گذاشت.

حدود سال ۱۲۴۳، نخستین عکاسخانه عمومی در خیابان جباخانه به دست «عباسعلی بیگ» ساخته شد.

چند روز قبل از افتتاح عکاس‌خانه، در روزنامه دولتی اعلانی چاپ شده بود که با سوادها برای بی‌سوادهای شهر این طور قرائتش می‌کردند: «چون تهرانی‌ها دوست دارند عکسی از صورت خود داشته باشند و همه نمی‌توانند به عکاس‌‌خانه مبارکه دولتی بروند، «عباس علی ‌بیگ» عکاس‌باشی، زیردست خود را که مدت‌ها برای تربیت او زحمت کشیده، به عکاس‌خانه عمومی شهر می‌فرستد.»

همین، روز افتتاح تعداد زیادی از آدم‌های شهر که دوست داشتند تصویر صورت‌های‌شان ‌را سال‌ها بعد تماشا کنند و یا نشان دیگران دهند و یا حتی دلشان می‌خواست این اتفاق جدید را تجربه کنند، روبه‌روی عکاس خانه به صف شدند و ۴ هزار دینار آماده کردند برای عکس بزرگ تا ۱۲ عدد، و اگر کسی بیشتر می‌خواست دانه‌ای ۳ هزار دینار.

فقیرترها ۲ هزار دینارشان را شمردند برای ۱۲عکس کوچک و فقیرترها حسرت خوردند برای تصویری که حتماً نمی‌دانستند چند سال دیگر به چه راحتی از صورت‌ها برداشته می‌شود و اصلاً آدم‌های ۱۰۰ سال بعد دنیا هر چیزی می‌خرند یک دوربین عکاسی هم به آن وصل است!